با اپیدیمی در افغانستان چگونه برخورد کنیم؟

در طول دو ماه گذشته دلسوزان جامعه در فضای مجازی و در جلسات حضوری تلاش‌های زیادی کردند که از شکل گیری یک بحران به تمام معنا در بحث کرونا در هرات جلوگیری نمایند اما از روز اول برای همه واضح بود که این همه تلاش‌ها صرفا از روی دلبستگی‌های انسانی و اسلامی و نوع‌‌دوستی است ولی امید چندانی به نتیجه این تلاش‌ها نداشتند؛ به این دلیل که مدیریت این بحران نیازمند زیر ساخت‌هایی بود که افغانستان کلا از آنها محروم بود.

برای عبور نسبتا موفق از این اپیدیمی، افغانستان دارای نیازهایی است:

  1. یک سیستم بهداشتی قوی
  2. یک اقتصاد نسبتا مطلوب در سطح فردی ودولتی
  3. داشتن سطح فرهنگی و دانش اجتماعی بالا
  4. وجود یک کشور امن و دولتی به دور از فساد

 

متاسفانه به لطف حضور نزدیک به دو دهه حضور خارجی‌ها در کشور، دولتی که رتبه اول فساد در جهان را با خود یدک می‌کشد نتوانست هیچ یک از پارامتر‌های ضروری برای مقابله با بحران را در کشور مهیا بسازد.

برای بالا بردن فرهنگ عمومی هم رسانه‌ها در طول این بیست سال بجای پخش برنامه‌های ارتقای ظرفیت، آن قدر فیلم‌ها و موسیقی‌های مبتذل وغیرمبتذل پخش کردند که جایی برای بالا بردن دانش عمومی باقی نماند.

امروز ما اثرات زیان بار پایین نگه داشته شدن فرهنگ عمومی را در عدم تطبیق ومراعات حفظ‌الصحه شخصی و محیطی مشاهده می‌کنیم و اینک بعد از دو تا سه ماه تلاش‌های نفس گیر از مرحله پیشگیری ناموفقانه به مرحله ابتلای عمومی وارد شده‌ایم.

تقریبا کمتر خانواده‌ای است در هرات که به این ویروس مبتلا نشده باشد.

هر چند که خیلی‌ها نمی خواهند بپذیرند که جان دردی عمومی آن‌ها یا گلو درد و سرماخوردگی‌شان  سرمنشاء ویروس کرونا هست که بر خلاف باور عمومی به سادگی در حال گذار است.

اگر ترساندن مردم و پیام‌های هشدارآمیز برای دوره پیش گیری سیاستی قابل دفاع بود،  در مرحله ابتلا عمومی قطعا باید در توصیه‌های عمومی خود تجدید نظر اساسی کنیم.

در مرحله ابتلای عمومی ملامت کردن افراد بابت دچار شدن به این ویروس باید کاملا قطع گردد؛ چون ابتلا به این ویروس راه‌های بسیار پیچیده‌ای را طی می‌کند که مقیدترین افراد هم زمینه ابتلای آنها فراهم گردیده است.

بحث دیگر تذکر این نکته است که این ویروس حقیقتا به پیمانه‌ای که خیلی ساده و سطحی از افراد عبور می کند، کشنده نیست اما هیچ کس از ده‍ها هزار نفری که دوره بهبودی و گذر از دوران ابتلا را طی کرده‍اند، گزارش نمی‍دهد اما موارد بسیار اندک فوتی را به کمک رسانه های مجازی همه با هم دست در دست می دهیم و به گوش همه می‌رسانیم.

درست است که از دست دادن هر عزیزی برای ما رنج آور است اما به لحاظ کمیت باید قبول کنیم که نسبت به بهبود یافتگان تعداد بسیار ناچیزی را شامل می‌شوند.

طبق نظر متخصصان امور آنچه برای گذر از این بحران برای افراد مبتلا نقش تعیین کننده دارد داشتن روحیه بالاست.

روحیه بالا البته به عوامل زیادی بستگی دارد اما من می‌خواهم به دو عامل مهم اینجا اشاره کنم:

  • ‌طبق آمار های تثبیت شده بین المللی فقط دو درصد مبتلایان به این ویروس در معرض فوت شدن قرار می‌گیرند.

لهذا وقتی منِ نوعی به این ویروس مبتلا شده باشم چرا به جای اینکه به سرنوشت این دو درصد نگاه کنم  به نتیجه 98 درصدی که شفا پیدا کرده‌اند نگاه نکنم؟

شانس هر یک از مبتلایان برای گذر از این بحران بسیار بسیار بالاتر از کسانی است که این ویروس نهایتا آنها را زمین‌گیر می‌سازد.

  • ایمان واعتقاد به لطف الهی و سرتسلیم فرود آوردن به حکمت‌های پروردگار

فرض بگیریم که از سر تقدیر ممکن است ما از جمله آن دو درصد باشیم؛ آیا نگران بودن و استرس داشتن کمکی برای حل موضوع می‌کند؟

مگر غیر از این است که ما یک روز آمده‌ایم و یک روز هم باید برویم؟

و کیست که بتواند تقدیر قطعی الهی را دگرگون بسازد؟

بجای پریشان گویی و پریشان فکری بهترین کار افزایش توکل به عنایات پروردگار مهربان و توسل به الطاف خاندان رسالت است که در دنیا واخرت عشق به آنها سبب نجات ما خواهد بود.

برای جلوگیری از اطاله سخن، در اخیر عرض می‌کنم که در دوره ابتلا، افراد به روحیه بالا و تقویت قوای جسمی نیاز دارند.

لهذا من با احترام از احساسات پاک عزیزان در غم شریکی با خانواده‌هایی که عزیزان خود را از دست می‌دهند پیشنهاد می‌کنم این غم شریکی در فضای مجازی و مستقیم با اعضای خانواده این افراد صورت بگیرد و از شریک ساختن اعلان‌های فوتی در فیسبوک و گروه‌های تلگرامی و… اجتناب گردد.

برای تقویت قوای جسمی افراد و خانواده‌های ضعیف جامعه، خیرین پر مهر باید همچون چند ماه گذشته آستین همت را بالا زده و به کمک آنها بشتابند.

خبرهای مرتبط

نظرات بسته شده است.