اعتراف به شکست در جنگ افغانستان یعنی اعتراف به افول آمریکا

وقتی به جنگ آمریکا در افغانستان نگاه میکنیم، به یاد جنگ ویتنام (1975 – 1955) میافتیم؛ جنگی نسبتا شبیه به جنگ افغانستان (2021 – 2001) که با تجاوز نظامی آمریکا آغاز شده بود و در نهایت هم با شکست و فرار آمریکایی ها خاتمه یافت.

در آن زمان جنرالان نظامی آمریکا استدلالشان برای فرار از ویتنام این بود: “ما جنگ را نباختیم؛ جنگ را پایان دادیم.”

این جمله حاکی از غرور آن زمان آمریکا بود که پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم، ادعای مالکیت کره خاکی را داشت و برای از بین بردن اتحاد جماهیر شوروی، هرکاری میکرد.

اما در مورد جنگ افغانستان قضیه فرق دارد؛ دیگر همانند جنگ های پیشینی که آمریکا راه اندازی میکرد نبود و فرماندهان و جنرالان ارشد آمریکایی، به صورت دومینو وار، یکی پس از دیگری اعتراف به شکست در این جنگ میکنند.

جنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در آخرین مصاحبه اش با شبکه ای بی سی نیوز گفته که جنگ آمریکا و به خصوص نحوه خروج نظامیان این کشور از افغانستان یک شکست واقعی بوده و قابل انکار نیست.

او در گفتگو با مجری این شبکه خبری گفت: “در مفهوم گسترده‌تر، جنگ شکست خورد؛ ما بیش از ۲۰ سال با طالبان و متحدان آنها جنگیدیم. آنها به‌دلایل زیادی در کابل پیروز شدند و ما زمان کافی برای رفتن نداشتیم؛ اما مطمئناً بسیاری از ما از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد، پشیمانی‌های زیادی را متحمل شدیم.”

مشابه این اعتراف را هم بارها جنرال فرانک مکنزی، رییس پیشین فرماندهی مرکزی ارتش امریکا به زبان آورده بود.

این صحبت های عالی رتبه ترین فرمانده نظامی آمریکا است که اعتراف به یک شکست میکند اما آیا در سال 2001 که جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا دستور آغاز این جنگ را داده بود این پیشبینی را داشت؟

در آن زمان جورج بوش این جنگ را جنگی موفقانه و پیروزمندانه خوانده بود که میتوانست تفکرات لیبرالیستی آمریکا را همه گیر کند و به عبارتی کدخدایی آمریکا بر جهان را فریاد میزد؛ او در آن وقت هیچگاه فکر نمیکرد روزی برسد که این چنین فرماندهان ارشد نظامی کشورش سرافکنده اعتراف به شکست کنند.

حالا نکته مهم اینجاست که آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور دنیا در عرصه نظامی و قدرت هسته ای  در کشوری شکست خورده که از کمترین امکانات نظامی برخوردار بوده و سلاح رایج مخالفانش هم کلاشنیکوف بود.

اگر خواسته باشیم نگاهی کلی تر به این گونه اعترافات بیاندازیم، علاوه بر شکست آمریکا در افغانستان، این کشور در حال شکست در تمامی پروژه های خود در منطقه و جهان میباشد.

آمریکا در افغانستان و عراق شکست خورد و فرار کرد؛ در جنگ سوریه به ایران و روسیه باخت؛ در جنگ اوکراین توان ورود پیدا نکرد و این کشور را گوشت خامی در برابر خرس روسی ساخت؛ در جنگ یمن نتوانست حمایت لازم را از عربستان انجام دهد و در نهایت هم سعودی با نا امیدی به دنبال راه حلی برای خروج آبرومندانه از این جنگ گشت و در نهایت میتوان به این سیاهه شکست های استراتژیک آمریکا در قاره آفریقا را هم علاوه کرد.

این کارنامه شکست‌های نظامی کدخدای جهان است که روزگاری سرمست از فتح جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بود.

با این حال تمامی این موارد و آغاز نظم جدید جهانی که چند قطبی میباشد، نشان از فروپاشی هژمونی، برتریت نظامی و هیمنه آمریکا در جهان را دارد.

در نظم جدید پیش رو آمریکا تصمیم گیرنده نیست و حتی نزدیک ترین متحدانش دیگر اعتماد لازم را به آن نخواهند داشت.

آمریکایی که قرار است در آینده شکل بگیرد، کشوری درونگرا میباشد؛ این منطق درونگرایی آمریکا از جمله منطق های دکترین سیاست خارجی آمریکا به شمار میرود که قبل از جنگ جهانی اول بر همان پایه و اساس بود.

یعنی آمریکایی در لاک خود فرو رفته.

خبرهای مرتبط

نظرات بسته شده است.