پیامبر اسلام (ص) و حکومت‌داری؛ راه اقتدار امت اسلامی در چیست؟

پیامبر مکرم اسلام (ص) همواره به منزله نمونه‌ای ازیک انسان کامل مطرح است؛ راهبری که از زمان مبعوث شدن به پیامبری تا تشکیل حکومت و زمامداری آن همواره خط و مسیری در پیش دارد که برای حاکم اسلامی در عصر 1401 الگویی تام و تمام به شمار می‌آید.

تشکیل حکومت و به عهده گرفتن زمام اداره امور جامعه از مواردی است که علاوه بر هدایت و نجات انسان‌ها، نقش قابل تأملی را در جهت حفظ آیات الهی و آرمان‌های جامعه اسلامی ایفا می‌کند.

همین امر سبب می‌شود حضرت محمد(ص) در مسیر تشکیل حکومت و دولت اسلامی قدم بردارد و هرچند عمر آن کوتاه است اما برای همیشه تاریخ، نمونه‌ای از یک حکومت‌داری دینی کامل با ویژگی‌های آموزنده و سازنده باشد.

سیره پیامبر مکرم اسلام در حکومت‌داری همواره شاخصه‌هایی در خود دارد که اگر حاکم اسلامی پس از 1400 سال از پیامبر، آن گزاره‌ها و شاخصه‌ها را سرلوحه حکومت‌داری خود  قرار دهد، ارزش‌های اسلامی و دینی هیچ‌گاه از هنجار یک جامعه اسلامی به ناهنجار مبدل نمی‌شود.

عدالت‌خواهی در مسیر حکومت

شاید مهم‌ترین گزاره در سیره حکومتی حضرت محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام(ص) عدالت‌خواهی و قدم در مسیر تحقق آن باشد. آنجا که پس از تشکیل حکومت در مدینه همه تلاش‌شان بر این مهم قرار می‌گیرد و عدالت‌خواهی و تساوی حقوق انسان‌ها را در جوامع اعلام کرده و ملاک احترام به حقوق بشر را معین می‌کنند.

نبی مکرم اسلام با عنوان یک حاکم پر قدرت اسلامی همواره بر اجرای قانون عادلانه تأکید داشتند و اگر کسی تقاضای غیرقانونی می‌کرد، ایشان به شدت ناراحت می‌شدند.

قاطعیت و شهامت دومین گزاره‌ای است که پیامبر اسلام(ص) در مسیر یک حکومت اسلامی از آنها بهره می‌گیرند. ایشان در خطبه‌ای فرموده‌اند:«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند؛ زیرا در اجرای قانون تبعیض روا می‌داشتند. هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرم می‌شد، او را از مجازات معاف می‌کردند و اگر کسی از زیر دستان به جرم مشابه آن مبادرت می‌ورزید، او  را مجازات می‌کردند.

قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای قانون در باره هیچ کس کوتاهی و سستی نمی‌کنم. اگر چه مجرم از نزدیکان من باشد.» و در جای دیگری فرموده‌اند: بنی اسرائیل نابود شدند از آن جهت که حدود الهی را برای زیر دستان اجرا می‌کردند نه برای اشراف.

وفاق اجتماعی و همدلی در حکومت

همپای سامان‌دهی به ساختار دولت، پس از تشکیل حکومت اسلامی می‌توان از وفاق اجتماعی سخن گفت؛ امری که در جهت یکدلی و سازگاری مسلمانان شکل گرفت و می‌توان وفاق اجتماعی را امری مهم در حیات سیاسی پیامبر(ص) دانست و مواردی چون ساختن مسجد، پیمان عمومی میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان یثرب، همدلی با قبایل عرب و قرار داد برادری را نمونه‌هایی از این دست دانست.

پیامبر اسلام(ص) سازگاری با غیرمسلمانان را به عنوان یک تاکتیک و در جهت پیش‌برد منافع اسلام قابل اهمیت می‌دانستند. سیره حضرت در حکومت‌داری و انتخاب مدیران و مسئولان تقوا، سابقه خوب و پایبندی به ارزش‌های دینی بود و ایشان سایر ملاک‌های شایسته را جزء شایستگی‌های معنوی برای یک حکومت اسلامی با ارزش می‌دانستند.  بزرگواری و عنایت نبی‌اکرم(ص) به افراد را نباید فقط به خدمت‌رسانی جهت پیش‌برد امور جامعه دانست، بلکه تمام اقشار جامعه به نوعی از لطف و بزرگواری آن حضرت برخوردار بودند و در این میان تکریم آن رهبر بزرگوار نسبت به اصحاب از همه چشم‌گیرتر است. سیره کریمانه ایشان با اصحاب باعث ایجاد ارتباط عاشقانه و وحدت فکری و اجتماعی می‌شد که همه، خود را وابسته به این کانون عشق و ایثار و کرامت می‌دیدند و هیچ‌گاه پیامبر را از خود جدا نمی‌دانستند.

 

مشورت در امور حکومتی

 

پیامبر اسلام در حکومت‌داری به نظر دیگران توجه و دستور قرآن مجید را در عمل اجرا می‌کرد و از مسلمانان می‌خواست که این سنت را نصب‌العین قرار دهند. شاید یکی از رموز مهم در پیروزی مدیریت حکومتی پیامبرمهرورزی و عشق به مردم بود که حتی خداوند در قرآن از آن سخن می‌گوید: “به موجب رحمتی که خداوند به تو عنایت کرده بود، برای آنان نرم‌شدی که اگر تندخو و سخت دل بودی، همه از اطراف تو پراکنده می‌شدند.”

این گزاره‌ها از زندگی پیامبر گرامی اسلام به جوامع اسلامی به خوبی آشکار می‌کنند که تن‌ها راه اقتدار و عزت، پیروی از سیره‌ای رسول گرامی اسلام (ص) است.

خبرهای مرتبط

نظرات بسته شده است.