از یک خیابانگرد به کبیر صالحی

پس از حضور حماسی و عزاداری مثال زدنی شیعه و سنی هرات در عاشورای محرم امسال، عده ای از افراد قلم برداشته و در آب گل آلود ماهی جستند.

در میان تعدادی از مطالب منتشر شده، نوشته اخیر عبدالکبیر صالحی در مورد حضور پرشور مردم در این مراسم مذهبی از نظر لحن عقده مندانه و عدم موجودیت صداقت در نوشتار قابل تامل بود.

ایشان در متن خود آورده بودند که “چرا مردمی که توانستند محدودیت های وضع شده بر مراسم عاشورایی را با ایستادگی خود پابرجا نگه دارند، برای باز شدن درب مکاتب و دانشگاه ها برای دختران کاری نکردند؟”

ایشان همچنین در بدو سخن خود، عزاداری مردم در ملاء عام را هم “خیابانگردی” معرفی کرده بودند.

حال سخن را آغاز میکنیم از جانب یک خیابانگرد خطاب به کبیر صالحی!

در قدم نخست لحن تند و نوشتار عجولانه شما که ناشی از حیرت زده شدن از حماسه دیگر مردم هرات در روز عاشورا بود را نمیتوان به حرکت و کنشی مدنی ارتباط داد و بیشتر از آن میتوان دریافت که در بطن ژِس روشنفکرانه و اطوار تکنوکراتی، فوران افراطیت نهفته و بی شک ریشه در افکار و باورهایی دارد که از کودکی تا کنون همراهی تان میکند.

کسی آمده از پژوهشگری و روشنفکری دینی دم میزند که حتی از کمترین ادبیات و اصطلاحات دینی اطلاعی ندارد و عزاداری را خیابانگردی و امام حسین(ع) که متفق القول، امام و پیشوای مورد تحسین و تائید عموم فِرَق اسلامی میباشد را “حسین” خطاب میکند.

سوای این، ورود کذب در نوشتارتان، نه تنها این نوشتار، بلکه سابقه شما را هم از مدار منطق، بی طرفی، عقلانیت و علمیت به دور میسازد.

در نوشته خود آورده بودید که محدودیت برای برنامه های روز عاشورا وضع شده بوده و عزاداران حسینی(ع) ایستادند و مانع آن شدند؛ نیاز است از شما که کاسه داغ تر از آش هستید پرسیده شود این محدودیت ها چه بوده و در کجا بوده؟ چرا در متن خود برای محدودیت هایی که برای این به تعبیر شما خیابانگردان ایجاد شده، اشاره ای نکردید؟ بگذارید این را نپذیریم که شما از معمولی ترین اصول نگارش منطقی و علمی که “استناد” میباشد، فهمی ندارید!

در جایی دیگر فرموده بودید “این مردم” (یعنی عزاداران حسینی) در برابر مسدود ماندن دانشگاه ها و مکاتب برای دختران حرفی نزدند و ایستادگی نکردند؛ باز هم از این متنتان برداشت میشود که از کمترین اصول و مبانی کارهای علمی و منطقی که دوری از کلی گویی میباشد، بی خبرید.

در اکثریت جلسه، نشست و مواجهاتی که میان مردم هرات اعم از شیعه و سنی با مقامات حکومت افغانستان صورت میگیرد، جزء بدیهیات خواسته ها و بلکه پافشاری ها، فعال شدن مجدد صنف های دخترانه مکاتب و دانشگاه میباشد؛ بر خلاف شما که با روحیه استناد در متون خود آشنایی ندارید، ما استناد میکنیم به نمازهای جمعه صادقیه، جغاره، سخنرانی در همین مراسم عزاداری حسینی(ع) و نشست هایی که با مقامات حکومت در هرات و کابل انجام میشود که البته تا کنون هم جواب منفی شنیده نشده اما دعوت به صبر شده است؛ در همین نشست ها هم تا کنون از بی میلی به باز شدن مکاتب و دانشگاه های دخترانه حرفی از جانب حکومت به زبان نیامده است.

اما سخن آخر!

سوال اینجاست که فردی همچون شما و دیگر همقطارانتان برای باز شدن مکاتب و دانشگاه ها برای دختران چه کرده اید؟ چرا شما از دور طبل دلسوزی را مینوازید و به میدان عمل پای نمیگذارید؟ پشت دریچه هایی همچون فیسبوک نشستن را که هر کسی بلد است و میتواند غوغاگری های توخالی کند.

با این شرح از این خیابانگرد پریشان روی، نصیحتی به مرشد جامع الکمالات!

بدون شک از متن تان چنین میابیم که هدف شما نه دلسوزی برای دختران بازمانده از مکتب و دانشگاه و نه هم هوشیاری جامعه بوده، بلکه در ورای این متن باوری کهنه از افراطیت دیده میشود که با نان به نرخ روز خوری ظاهری دگراندیشانه و تکنوکراتی به خود گرفته است.

نصیحت اینست که سودای سر زبان ها ماندن و مخالفت با حاکمان فعلی افغانستان را با هدف قرار دادن عقاید و باورهای مردم، آن هم با کاربرد از سبُک ‌گویی به مظلومی همچون امام حسین(ع) و داغداران شیعه و سنی ایشان در سر نپرورانید.

 

خبرهای مرتبط

نظرات بسته شده است.