یادداشت یک استاد دانشگاه در مورد شهادت سردار سلیمانی

سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

سه نکته در باب شهادت فرماندهان ارشد ضد تروریسم در بغداد

 

یکم: منطق کنونی حاکم بر روابط بین‌الملل، بی‌تردید، زورگویانه و الهام‌ گرفته از داروینیسم اجتماعی است. آن‌ چه در عملیات نظامی آمریکا در بغداد انجام شد و به شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد ضد تروریسم منتهی گشت، برداشتن یکی از موانع عمده‌ی فراروی استعمار فرا نو بود. لندغر سالاری، دیر زمانی است که جهان را به تسخیر درآورده و تمام منشورهای بین‌المللی را به تمسخر گرفته است. لندغران و زورمندان تروریست و حامیان اصلی تروریسم دولتی، هر فرد، نهاد و کشوری را که مزاحم خود ببینند، تروریست و حامی تروریسم معرفی می‌کنند و هرکجا حتی توهم یا احساس کنند کسی، چیزی، نهادی، حکومتی‌ مانع دست‌یابی به منافع آنهاست، بدون رعایت تمام موازین بین‌المللی، مجازات خواهند کرد. با وضعیت فعلی، اولا، حقوق بین‌الملل با تمام اصول خود و سازمان‌های بین‌المللی با همه‌ی شاخ‌ و برگ‌های ریز و درشت خود، صرفا روی کاغذ وجود دارند و در مقام عمل، جز ضعیفان، کسی پای‌بندی بدان ندارد و عاملان جنایت، اگر قلدر و قروتک باشند، کمتر از سوی مدعیان، مورد بازخواست و ملامت قرار می‌گیرند.

دوم: آزادی بیان، از جمله حقوق اساسی هر انسان است، لیک، بدون آن‌که کس/کسانی‌ را به ترس و طمع یا هر چیز دیگر متهم کنم، یادآور می‌شوم کسانی‌که به هردلیلی، خویشتن را در صف حامیان هژمونی سلطه‌گران یاغی و قروتک‌های بین‌المللی بازتعریف می‌کنند، یادشان باشد، با هر منطقی که ملاحظه شود، فارغ از تمام ارزش‌های انسانی و اجتماعی دیگر، دست‌کم به لحاظ جغرافیایی نیز نمی‌توان نسبت به فجایعی‌که علیه همسایگان‌مان به وقوع می‌پیوندند، سکوت اختیار کنیم، یا دیگران را دعوت به سکوت و احیانا نکوهش کنیم. زورگویان بی‌منطق فرامنطقه‌ای، دیر یا زود گلیم‌شان جمع خواهد شد، اما کاری نکنیم که بر دل‌ همسایگان‌ با زیست‌جهان و ارزش‌های مشترک‌مان، داغی باقی بماند. [….]

سوم: خودآگاهی اجتماعی ملت‌ها، دیر یا زود، تومار غارتگران و لندغران بین‌المللی را در هم می‌پیچد. رفتن چند تن، هرچند سخت است و دشوار، اما مسیر عدالت‌خواهی، عزت و کرامت افراد و جوامع انسانی، بی‌راهرو نیست. …. سرخم می سلامت، شکند اگر سبویی.

خبرهای مرتبط

نظرات بسته شده است.