در دو ماه گذشته ارزش پول افغانی در برابر دیگر ارزها به صورت خیره کنندهای بالا رفته است.
66 افغانی نرخ یک دالر در این هفته بوده که مشابه بهای آن به دوران ریاست جمهوری حامد کرزی و سرازیری فراوان کمک های خارجی به افغانستان بر میگردد.
رسانههای متعددی به چرایی کنترل قیمت و بله صعود ارزش پول افغانی پرداختهاند و عدهای به کمکهای بشردوستانه خارجی در قالب بستههای نقدی دالر و عدهای هم به سرازیر شدن و بازگشت مجدد مهاجران افغانستانی از ایران و پاکستان ربط دادهاند.
با اینکه از صدها عامل، این دو عامل هم میتواند تاثیرگذار در رشد و افزایش بهای پول افغانی باشد اما از عوامل ریشهای و بنیادین مدیریت اقتصاد پولی نیست.
بهتر است برای تائید این ادعا مروری بر تاریخ دو دهه اخیر شود؛ محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری فراری و صد البته از دید خودش، طرفدارانش در داخل و حامیان غربیاش در بیرون که «دومین مغز متفکر جهان» به شمار میرفت و در عرصه اقتصادی هم دکترین ارائه میکرد، چنین تحول مثبتی در بخش بهای پول افغانی رخ که نداده بود، بلکه نزول قیمت هم پدیدار شد.
مگر کمکهای بشردوستانه فعلی از بیرون بیشتر از کمکهایی است که در زمان اشرف غنی به افغانستان میشد؟ یا اینکه مگر این حجم مهاجرت از کشور در زمان اشرف غنی رخ داده بود که حالا بازگشتشان بتواند روی بهای افغانی تاثیر برجسته بگذارد؟ بدیهی است که هنوز درصد بسیار بالایی از مهاجرتهای شکل گرفته از افغانستان در دو سال گذشته هنوز هم در بیرون کشور به سر میبرند و حجم انبوهی تا کنون به صورت همزمان به کشور باز نگشتهاند که تاثیر فوری این چنینی روی افزایش بهای پول افغانی بگذارد.
یادآوری میشود که هر پدیده اقتصادی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میتواند روی کاهش یا افزایش بهای یک ارز تاثیر بگذارد اما تاثیر اساسی و پایدار در افزایش بهای پول افغانی در مدیریت اقتصادی حکومت، افزایش علاقهمندی به زندگی در افغانستان، کاهش سطح خرید ارزهای خارجی و اشتغالزایی داشته است.
از آغاز کار حکومت جدید افغانستان حدودا دو سال میگذرد؛ در سال اول تشکیل آن، مسئله اقتصادی حرف اول را میزد اما همزمان با آن کارهای مهم و زیربنایی آغاز شد تا این بحران حل شود؛ به عنوان مثال پروژههای فعال سازی معادن افغانستان که در ولایت های مختلف در سال جاری شکل گرفته است و علاوه بر ارزآوری، هزاران تن را مشغول کار کرده است؛ از مهمترین عوامل افزایش بهای ارز یک کشور، ورود ارزهای خارجی به آن کشور میباشد.
در قدم بعدی گردش پول افغانی در داخل، از دیگر عوامل افزایش بهای آن بوده است؛ کار روی تولید محصولات داخلی با مواد خام داخلی، خرید آن و مجددا تولید و خرید در داخل، گردانه مهمی برای اقتصاد و استیبل کردن پول افغانی بوده است؛ این روند به ارزهای خارجی اجازه ورود و بی ارزش کردن ارز ملی را نمیدهد.
اما در نهایت این مدیریت اقتصادی یک جامعه است که حرف اول را میزند؛ اگر حتی تمامی شرایط و جو مطلوب مالی و اقتصادی در کشور فراهم باشد اما بانک مرکزی به موقع و به صورت لازم دالر را به بازار تزریق نکند، تمامی رشته پنبه خواهد شد؛ میتوان یکی از کارنامههای موفق بانک مرکزی افغانستان را همین مدیریت ارزی کشور دانست که مشابه عملکرد آن با وجود کمکهای فراوان و میلیارد دالری بیرونی، هیچگاه در حکومت های دوران جمهوریت دیده نشد؛ مدیریت این چنین بود که ضمن جلوگیری از خروج دالر از کشور و تبادل کالاها با پولهای خارجی، در زمان مناسب دالر به بازار کشور تزریق شد و پیشاپیش از عطش بازار برای دالر یا ارزهای مترادف آن جلوگیری به عمل آمد.
با همه این وجود امنیت از اساسی ترین عوامل افزایش بهای ارز یک کشور به شمار میرود و اگر امنیت و ثبات روانی جامعه همراه با سیستم مدیریت اقتصادی فعلی افغانستان پایدار باقی بماند، عوامل زیر میتواند قیمت دالر در برابر پول ملی افغانستان را به 50 افغانی یا حتی پایینتر از آن برساند:
- بهره برداری و درآمدزایی عملی از معادن
- بازگشایی مکاتب و دانشگاهها برای دختران
- افزایش تولیدات داخلی با سرمایه گزاریهای بیرونی
- بازیگریهای سازنده سیاسی افغانستان در منطقه و جهان